شعر در مورد
رفتگان ,شعری در مورد رفتگان,شعر در مورد مردگان,شعر در مورد از دست
رفتگان,شعر درباره رفتگان,شعر زیبا در مورد رفتگان,شعر در مورد از دنیا
رفتگان,شعر در مورد رفتگان خاک,شعری در مورد مردگان,شعری درباره رفتگان,شعر
زیبا در مورد مردگان,شعر درباره مردگان,شعر حافظ در مورد مردگان,شعر حسین
پناهی در مورد مردگان,شعر درباره از دست رفتگان,شعر کوتاه درباره
رفتگان,شعر درباره ی رفتگان,شعر رفتگان,شعر برای رفتگان,شعر درباره
رفتگان,شعر یاد رفتگان,شعر غم رفتگان,شعر در مورد رفتگان,شعر راجب
رفتگان,شعر برای ازدست رفتگان,شعر در وصف رفتگان,شعر نامدگان و رفتگان,شعری
برای رفتگان,شعر برای از دست رفتگان,شعر برای از دنیا رفتگان,شعر کوتاه
برای رفتگان,شعر نو برای رفتگان,شعر های زیبا برای رفتگان,شعر درباره
مردگان,شعری در مورد رفتگان,شعر کوتاه درباره رفتگان,شعر درباره از دست
رفتگان,شعری درباره رفتگان,شعر در مورد رفتگان خاک,شعر درباره ی رفتگان,شعر
به یاد رفتگان,شعر یاد مردگان,شعر در مورد مردگان,شعر در مورد از دست
رفتگان,شعر زیبا در مورد رفتگان,شعر در مورد از دنیا رفتگان,شعری برای
ازدست رفتگان,شعر از دست رفتگان,شعر برای از دست رفتگان,شعر در وصف
مردگان,شعر در وصف از دست رفتگان,شعری در وصف رفتگان,متن شعر نامدگان و
رفتگان
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد رفتگان برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
این گنج نهان در دل خانه پدرم بود
هم بال و پرم بود و همی تاج سرم بود
هرجا که زمن نام و نشانی طلبیدند
هم نام بلندش سند معتبرم بود
شعر در مورد رفتگان
زردی روی مرا ، نیک تماشا نما
شمع وجود من از دوری تو کاسته
شعری در مورد رفتگان
وجودت را بر ماندگارترین ستون خوبیها مینگارم
تا بدانی یادت برایم همیشه عزیز بوده و تا همیشه عزیز خواهد ماند
شعر در مورد مردگان
گوهر از خاک بر آرند و عزیزش دارند
بخت بد بین که فلک گوهر ما برده به خاک
شعر در مورد از دست رفتگان
درشب فاصله ها ، خاطره ها مهمان من است
یاد تو روشنی کلبه ویران من است
شعر درباره رفتگان
گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
شعر زیبا در مورد رفتگان
گاهی مرا یاد کن …
من همانم که اگر ساعتی از من بی خبر بودی
آسمان را به زمین می دوختی …
شعر در مورد از دنیا رفتگان
بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم
من به داغ تو جوان رفته زه دنیا چه کنم
بهر هر درد دوائیست به جز داغ جوان
من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم
شعر در مورد رفتگان خاک
باز هم از یاد تو ، شعله به پا خواسته
آتش سرخش ز نور ، قلب من آراسته
شعری در مورد مردگان
اگر پرسند آخرین نفست به یاد کیست ؟
گویم به یاد کسی که بی وفایی در ذاتش نیست
شعری درباره رفتگان
جوان نازنین در خاک رفتی
از این دنیای غم، غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوستداران
چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
شعر زیبا در مورد مردگان
تا زمین در گردش و تا آسمان در چرخش است
یاد یاران چون شما در قلب ما آرامش است…
شعر درباره مردگان
شبی از سوز دل گفتم قلم را
بیا بنویس غم های دلم را
گفتا برو بیمار عاشق
ندارم طاقت این همه غم را
شعر حافظ در مورد مردگان
حال دل از من نمیپرسی چرا
حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست . . .
شعر حسین پناهی در مورد مردگان
یه لحظه دلم خواست صدایت بکنم
گردش به حریم با صفایت بکنم
آشوب دلم به من چنین فرمان داد
در سجده بیفتم و دعایت بکنم
شعر درباره از دست رفتگان
روزهاست از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد
اگر باران بند بیاید از این خانه می روم
شعر کوتاه درباره رفتگان
امروز را برای بیان احساس به عزیزت غنیمت شمار
شاید فردا احساسی باشد اما عزیزی نباشد
شعر درباره ی رفتگان
آن نازنین کجاست که یادم نمیکند
صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند
شعر رفتگان
ارزش بودنت را همیشه از
اندیشه یک لحظه نبودنت می توان فهمید
شعر برای رفتگان
شب است و آسمان را غم گرفته
سکوتم با نگاهش دم گرفته
شب است و کهکشانی در کنارم
ولی از دوریت من بیقرارم
شعر درباره رفتگان
شاید با هم بودن سخت تکرار شود
اما به یاد هم بودن را هر لحظه میتوان تکرار کرد
شعر یاد رفتگان
امشب این خانه عجب حال و هوایی دارد
گپ زدن با در و دیوار صفایی دارد
همه رفتند از این خانه بجز غم
باز این یار قدیمی چه وفایی دارد
شعر غم رفتگان
اگر نسیمی شانه هایت را نوازش کرد
بدان آن هوای دل من است که به یادت می وزد
شعر در مورد رفتگان
چون جان تو میستانی چون شکر است مردن
با تو ز جان شیرین شیرینتر است مردن
شعر راجب رفتگان
من آن شمعم که شبها در شبستان تو می سوزم
به ظاهر شاد و در باطن ز هجران تو می سوزم
شعر برای ازدست رفتگان
روزی که زیر خاک تن ما نهان شود
وانها که کردهایم یکایک عیان شود
شعر در وصف رفتگان
خداوندا بکن یاری، زبس غم پر شرارِن
که ای دل سی سوز شروه هم بی قرارِن
شعر نامدگان و رفتگان
من نمیخواهم که بعد از مرگ من افغان کنند
دوستان گریان شوند و دیگران نالان کنند
شعری برای رفتگان
وضع ما در گردش دنیا چه فرقی میکند
زندگی یا مرگ، بعد از ما چه فرقی میکند
شعر برای از دست رفتگان
ناگهان میآید و در سینه میلرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان میکند
شعر برای از دنیا رفتگان
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ
شعر کوتاه برای رفتگان
دل سِرِّ حیات اگر کَماهی دانست،
در مرگ هم اسرار الهی دانست؛
شعر نو برای رفتگان
مرگ هر چند خوش نباشد لیک
بی رخ دوستان خوشم باشد
شعر های زیبا برای رفتگان
مرگ اگر مرد است آید پیش من
تا کشم خوش در کنارش تنگ تنگ
شعر درباره مردگان
مرگ ما هست عروسی ابد
سر آن چیست هو الله احد
شعری در مورد رفتگان
چو خواهی ستایش پس مرگ تو
خرد باید ای نامور برگ تو
شعر کوتاه درباره رفتگان
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر
شعر درباره از دست رفتگان
مرا کز عشق میسوزم ز دوزخ چند ترسانی
کسی از مرگ میترسد که در دل خوف جان دارد
شعری درباره رفتگان
خصم را گو پیش تیغش جوشن و خفتان مپوش
مرگ را کی چاره هرگز جوشن و خفتان کند
شعر در مورد رفتگان خاک
خواب را گفتهای برادر مرگ
چو بخسبی همیزنی درِ مرگ
شعر درباره ی رفتگان
چون زیستن تو مرگ تو خواهد بود
نامرده بمیر تا بمانی زنده
شعر به یاد رفتگان
خوشا آنکس که پیش از مرگ میرد
دل و جان هرچه باشد ترک گیرد
شعر یاد مردگان
گویند که مرگ طرفه خوابی ست
این خواب گران گرفت ما را
شعر در مورد مردگان
دیشبش گفتم فلانی! زیرلب گفتا که «مرگ!»
طرفه مرگی بود این کز آب حیوان زاده شد
شعر در مورد از دست رفتگان
سخنگو سخن سخت پاکیزه راند
که مرگ به انبوه را جشن خواند
شعر زیبا در مورد رفتگان
کسی کو نکونام میرد همی
ز مرگش تاسف خورد عالمی
شعر در مورد از دنیا رفتگان
زدم فریاد خدایا این چه رسمی است
رفیقان را جدا کردن هنر نیست
رفیقان قلب انسانند خدایا
بدون قلب چگونه می توان زیست ؟
شعری برای ازدست رفتگان
ز هجران تو پرپر می زند دل
ز دل تنگی به هر در می زند دل
چو بلبل در فراق رویت ای گل
به دیوار قفس سرمیزند دل
شعر از دست رفتگان
گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است
می چیند آن گلی که به عالم نمونه است
شعر برای از دست رفتگان
باورم نیست مادر رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی
شعر در وصف مردگان
شعله ای خاموش گشت و خانه ای بی نور شد
گوهر ارزنده ای پنهان به خاک گور شد
شعر در وصف از دست رفتگان
گشته اکنون چشم ما از درد و غم دریا مادر
ما چه گوییم بی تو از فردا و فرداها مادر
شعری در وصف رفتگان
مادرم یاسها عطرشان را
از بوی تن تو به عاریت میگیرند
متن شعر نامدگان و رفتگان
زدی آتش به جان دوستداران
چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
شعر در مورد رفتگان
کوه ار شوم به صبر و توانایی و شکیب
داغ تو کوه را بشکاند کمر، پدر
شعری در مورد رفتگان
رفتی واتش زدی بر جسم وجانم ای پدر
گشت تاریک از فراقت اشیانم ای پدر
چون به یاد ارم محبتهای دیرین تورا
می رود ازکف برون تاب وتوانم ای پدر
شعر در مورد مردگان
پدرم نقش تو اگر از میانه برخاست
اندوه تو جاودانه بر پاست
شعر در مورد از دست رفتگان
دلتنگ تر از هر شب و هر روز شدم من
بی مهر پدر، شمع پر از سوز شدم من
شعر درباره رفتگان
بین خوبان جهان هیچ کس مثل تو نیست
پدرم هیچ زمان، هیچ کس، مثل تو نیست
شعر زیبا در مورد رفتگان
به قاب کهنه چشمانم ای مادر
به جز تصویر زیبایت ندارم
شعر در مورد از دنیا رفتگان
مهرت برون نمیرود از سینهام که هست
این سینه خانه تو و این دل سرای تو
شعر در مورد رفتگان خاک
تنها همان تویی که چو برخیزی از میان
هرگز کسی دگر ننشیند به جای تو
شعری در مورد مردگان
غم هجران او را با که گویم
که چون پروانهای از شعله ها رفت
شعری درباره رفتگان
چون نصیحتهای شیرین ترا ارم به یاد
اتش غم میزند شعله به جانم ای پدر
شعر زیبا در مورد مردگان
مردان خدا چه با صفا می میرند
دلباخته در راه خدا می میرند
شعر درباره مردگان
سخت است که دیدار رود تا به قیامت
رویاست پدر، آید از این در به سلامت
شعر حافظ در مورد مردگان
گویی که رسیده حکم آزادی شان
خندان لب و با میل و رضا می میرند
شعر حسین پناهی در مورد مردگان
گر بود اختیار دو عالم به دست من
میریختم تمام جهان را به پای تو
شعر درباره از دست رفتگان
سلطان غم ، چشم و چراغم مادر
تنها گل گلزار باغم مادر
شعر کوتاه درباره رفتگان
کی مرده ای که نام تو زنده است جاودان
ای در جهان به نیکی و بخشش سمر، پدر
شعر در مورد رفتگان